آیا قانونگذاری و تنظیمگری در حوزه هوش مصنوعی ضرورت دارد؟ چرا؟
انسان ذاتاً به زندگی اجتماعی گرایش دارد و برای برطرف کردن نیازهای خود به اجتماع وابسته است. از این رو فناوریهایی که عملکردهای انسانی را توسعه میدهد، نیز به قواعدی برای نظامبخشی و نظمدهی نیاز دارد تا حقوق سایرین مراعات شود. به غیر از قواعدی که برای ازدواج و خرید و فروش از قدیم بین اقوام مختلف برقرار بوده، بهکارگیری فناوریها نیز باید قاعدهمند شود.
قوانین راهنمایی و رانندگی یکی از روزمرهترین قواعد است که فناوریهای مرتبط با جابهجایی را در برگرفته یا قوانین زیست محیطی، کنوانسیونهای حفاظت از محیط زیست در مقابل توسعه فناوریهای آلاینده از قبیل این قوانین داخل کشورها یا کنوانسیونها و توافقات جمعی کشورها در سطح محیط بینالملل است یا در حوزه پزشکی و کاربردهای وسیع درمانی و آزمایشگاهی آن، موضوع اخلاق پزشکی بهصورت پررنگ طرح شده است تا از آسیبرسانی به شخصیت و هویت انسان جلوگیری شود. هوش مصنوعی هم بیرون از فناوریهای تحولآفرین که اجتماع انسانی را تحت تاثیر قرار میدهد نیست و شاید بتوان گفت انسان چنین تجربه زیستهای را از ابتدای خلقت نداشته است. هوش مصنوعی فناوریهای گستردهای را شامل میشود که همۀ تعاملات انسانی و نحوۀ این تعاملات را در بر خواهد گرفت؛ بنابراین قاعدهمند کردن هوش مصنوعی هم به لحاظ شکلدهی و هم بهکارگیری ضرورت دارد.
سایر کشورهای جهان چه اقداماتی برای قانونمند کردن این فناوری جدید و نوظهور انجام دادهاند؟
هوش مصنوعی موضوع جدیدی نیست. آنچه مشاهده میشود اجتماعی شدن هوش مصنوعی و پررنگ شدن مخاطرات آن است. برخی کشورها از سالهای قبل این موضوع را رصد کردهاند. بهطور مثال چین از سالهای قبل آموزش هوش مصنوعی را وارد دورۀ دبیرستان و قبل از دانشگاه خود کرده است. برخی از کشورها نیز سندهای استراتژیک توسعه هوش مصنوعی نوشتهاند تا همگرایی و همافزایی در سطح ملی ایجاد کنند و برتری خود را برای دهههای آینده حفظ کنند.
سند کمیسیون امنیت ملی در زمینه هوش مصنوعی که از سال ۲۰۱۸ توصیههای خود را به نهادهای اجرایی ایالت متحده ارائه کرده است. همچنین میتوان به سند اتحادیه اروپا برای توسعه هوش مصنوعی (۲۰۲۱) یا سند انگلستان با عنوان استراتژی ملی هوش مصنوعی (۲۰۲۱) برای حفظ پیشتازی انگلستان در این فناوری نوظهوراشاره کرد. در این اسناد به فرصتها و چالشهای هوش مصنوعی و نقشهراه رشد و سرآمدی در این فناوری پرداخته شده است.
اگر بخواهم به فصل مشترک این اسناد اشاره کنم در قسمت اول توجه به آسیبهای هوش مصنوعی و تبیین آن است. در این اسناد هم به آسیبهای مادی (ایمنی و سلامتی افراد، از جمله از دست دادن جان، آسیب به اموال) و هم غیر مادی (از دست دادن حریم خصوصی، محدودیت در حق آزادی بیان، کرامت انسانی، تبعیض به عنوان مثال از دست دادن شغل) اشاره شده است. در قسمت دوم به مجموعۀ راهبردهایی اشاره میکنند که ضمن پوشش این آسیبها و با حفظ ارزشهای اساسی و توسعۀ نوآوری و فناوریهای مرتبط، قدرت خود را در عصر هوش مصنوعی حفظ کنند.